دل نوشته های شخصی احساس سوختن به تماشا نميشود. آتش بگير تا که بداني چه ميكشم.
| ||
|
تقدیم به....
تو مث موج صبوری که وفاداره به دریا
تو مهی مثل حقیقت،مهربونی مث رویا
چقدر تازه و پاکی،مثل یاسای تو باغچه
مث اون دیوان حافظ که نشسته لب طاقچه
تو مث اون گل سرخی که گذاشتم لای دفتر
مث اون حرفی که ناگفته می مونه دم آخر
تو مث بارون عشقی روی تنهایی شاعر
تو همون آبی که رسمه بریزن پشت مسافر
مث برق دوتا چشمی توی یه قاب شکسته
مث پرواز واسه قلبی که یکی بالاشو بسته
مث اون مهمون خوبی که میاد آخر هفته
مث اون حرفی که از یاد دل و پنجره رفته
مث پاییزی و اما پری از گل های پونه
مث اون قولی ک دادی گفتی یادش نمی مونه
تومث چشمه آبی،واسه تشنه تو بیابون
تو مث آشنا تو غربت،واسه عاشقای مجنون
تو مث یه سر پناهی،واسه عابر غریبه
مث چشمای قشنگی که تو حسرت یه سیبه
چشمه چشمای نازت،مث اشک من زلاله
مث زندگی رو ابرا،بودنت با من محاله
یه روزی بیا تو خوابم،بشو شکل یه ستاره
توی خواب دختری که هیجکس و جز تو نداره
تو یه عمر می درخشی،تو یه قاب عکس خالی
اما من چشمام و دوختم به گلای سرخ قالی
تو مث بادبادک من که یه روز رفت پیش ابرا
بی خبر رفتی و خواستی بمونم تنهای تنها
تو مث دفتر مشقم پر خطای عجیبی
مث شاگردای اول،کمی مغرور و نجیبی
دل تو یه آسمونه،دل تنگ من زمینی
میدونم عوض نمی شی،تو خودت گفتی همینی
تو مث اون کسی هستی که میره واسه همیشه
التماسش می کنی بمونه،اون میگه دیگه نمی شه
مث یه تولدی تو،مث تقدیر،مث قسمت
مث نذر بچه هایی،مث التماس گلدون
مث ابتدای راهی،مث آیینه مث شمعدون
مث قصه های زیبا،پری از خوابای رنگی
حیفه که پیشم نمونن،چشمای به این قشنگی
پر نازی مث لیلی،پر شعری مث نیما
دیدن تو رنگ مهره،رفتن تو رنگ یلدا
بیا مث اون کسی شو که یه شب قصد سفر کرد
دید یارش داره میمیره،موندشو صرف نظر کرد...
نظرات شما عزیزان: برچسبها: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |